زندگي و شطرنج

3
5407

زندگي شطرنج دنيا و دل است / قصه پررنج صدها مشكل است

شاه دل كيش هوسها مي‌شود / پاي اسب آرزوها در گل است

فيل بخت ما عجب كج مي‌رود / در سر ما بس خيال باطل است

ما نسنجيده پي فرزين او / غافل از اينكه حريفي قابل است

مهره‌هاي عمر من نيمش برفت / مهره‌هاي او تمامش كامل است

با دل صديق ما او حيله‌ها / دارد و از بازيش دل غافل است

صفحه زندگی

1
5542

صفحه زندگی


هر كجا صفحه شطرنج بُوَد / راه سختي است در آن رنج بُوَد

راه انديشه و زيبا بيني/ رابياموز كه جان را بيني

چون كه بازيگر اين ميداني / رسم بازي نَبُوَد حيراني

شاه دشمن كه همان شيطان است/ قصد ما كرده كه آن پنهان است

هر كه بر آن بت پنهان وجود/گشت غالب زده آن مهر سجود

جوهر و روحِ درون شاه بُوَد / چه خطرها كه دراين راه بُوَد

رهبر و راهنما فرزين(وزير) است / خرد و عقل كه كارش اين است

رخ اين صحنه همان وجدان است / سنگر و قلعه اين ميدان است

فيل صادق كه شجاعت دارد / در عوض اسب نجابت دارد

قامت بِيدَق(پياده) ما طبق روال / مي رود تا برسد سوي وصال

راه و رسم و هنر اين بازي/ را بياموز كه دارد رازي

بايد از آنچه كه دور و وَرِ توست / بهره گيري كه همان ياور توست

امیر افتخاری