قمار

0
3938

بـچـیـن مـیـز قمـارت را،دل از مـن روی مـاه از تو

بیــا بــردار بـازی کـن،سـفـیــد از مــن سیـاه از تــو

هــمـیـشـه آخـر بـازی کـسـی کـه سـوخـت مـن بودم

هـمـیـشـه بـاخت با مـن بود،گـاه از عشق گــاه از تو

تـمـــام خـانـــه هـــا را بــر سـرم آوار کـــردی و...

کـسـی جــرات نــدارد تـــا بـگــیـرد اشـتـبـــاه از تـو

تــو رخ مـی تـابــی و مــن قـلعـه ات را آرزومـنــدم

خر است این اسب اگر یک لحظه بردارد نگاه از تو

گـل مـن! فـیــل ما مست است وگاهی کج روی دارد

نـگـیـری خـرده بـر مـسـتــان اگـر بسـتنـد راه از تو

دریــن بـن بست حـیـرانـی،کجـا می رانـی ام دیگــر

چــه دارم رو کنــم-زیبــای کـافــر کیـش آه از تــــو

 

شاعر : جواد اسلامی

شاعر مهدی صادقیان

0
4789

همه مون پیاده هستیم توی این صفحه ی شطرنج
 مشغول جنگ و نبردیم با غم و غصه و با رنج

 بعضی رنگشون سیاهه  من و تو هم که سفیدیم
 میون این شصت و چارتا هی دویدیم، نرسیدیم

 بعضیا شاه و وزیرن بعضیا روباه پیرن
بعضیا سوار بر اسب هی ماهارو زیر می گیرن

حتا وقتی که می میرن بعضیا خونه ندارن
بعضیا هم دوتا دوتا ساختمون و قلعه دارن

یه کسایی فیل سوارن عده ای خیلی بی عارن
 پشت ما قایم شدند و مرگ مارو می شمارن

البته فرقی نداره اونیکه هیچی نداره
با اونیکه توی بازی هی می بازه بد میاره

می زنه به قلب دشمن گاهی یه سرباز ساده
 شاه و از پا درمیاره دست خالی و پیاده

 یکی تو خونش اسیره یکی از خوشی می میره
یکی از اون سر دنیا داره پول زور می گیره

از کدوم قبیله هستیم چه کسی رو می پرستیم
توی این صفحه ی شطرنج خوب ببین کجا نشستی

 

شاعر : مهدی صادقیان

اشعار شطرنج

0
4032

من مگر مهره شطرنج تو بودم مرا چرخاندی
 بارها دور زدی صفحه تقدیر مرا گرداندی

دست ویرانگر تو بود به هر سویم برد
 همچو بازیگر قهار ، مرا سوزاندی

 

شاعر : معصومه عرفانی

----------------------------------------------

 اگه تو صفحه ی شطرنج روزگار
شاه و وزیر نبودی
و فقط یه سرباز ساده بودی
ناراحت نشو
خیلی ها مثل تو هستن
سعی کن خونه های شطرنج و یکی یکی جلو بری
تو یه روزی بهترین مهره میشی

 

شاعر: حامد مفرد